??? ???? کمپين يک روز بدون گناه

می نویسم تا بماند فعلا

سلام

تبریک عید + یک حدیث

يكشنبه, ۱ فروردين ۱۳۹۵، ۰۹:۰۰ ب.ظ

سلام سال نو همگی مبارک

ان شاءالله سال پر خیر و برکتی همراه با عافیت داشته باشید.

این حدیث رو امروز از امام علی علیه السلام دیدم حیفم اومد نذارم اینجا، بفرمایید:

 آمر به معروف و ناهی از منکر برای آنکه بتواند به دیگری تذکر دهد و یا عملاً جلو معصیت را بگیرد باید نوعی ولایت و اجازه قانونی داشته باشد. شاید عبارت الْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاء بَعْضٍ اشاره به این باشد که خداوند متعال چنین ولایت و قدرت قانونی را به مردان و زنان مؤمن داده است. البته این، یک معنای آیه است و ممکن است ولایت در آیه مزبور، به معنای دوستی نیز باشد که در این صورت مفهوم آن این است که چون مردان و زنان مؤمن به هم محبت دارند و دلسوز هم‌اند، نمی‏ خواهند مبتلا به گناه شوند و راهی را در پیش گیرند که سرانجام آن، عذاب ابدی باشد. آن محبت حاکم بر مؤمنان ایجاب می‏کند که امر به معروف و نهی از منکر کنند. نیز ممکن است مراد از ولایت در این آیه، هر دو معنایی باشد که در بالا ذکر گردید. اما زمانی که در آیه 67 سوره توبه، از منافقان سخن به میان آورده می‌شود، تعبیر الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ بَعْضُهُم مِّن بَعْضٍ ذکر می‌گردد. در اینجا دیگر از واژه ولایت استفاده نشده و خداوند نفرموده است: بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاء بَعْضٍ. همچنین به‌جای تعبیر یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکرِ، عبارت یَأْمُرُونَ بِالْمُنکرِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ به‌کار رفته است.

درباره این دو آیه چندین سؤال به ذهن می‌آید: نخست اینکه، چرا خداوند درباره مردان و زنان مؤمن فرمود: بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاء بَعْضٍ، اما درباره مردان و زنان منافق می‏فرماید: بَعْضُهُم مِّن بَعْضٍ؟ منافقان نیازی به ولایت و قدرت قانونی ندارند؛ چون قانون هیچ‌گاه امر به منکر و نهی از معروف را تجویز نمی‏ کند تا مقتضی ولایتی باشد که بتوانند امر به منکر یا نهی از معروف کنند. اما اگر مراد از تعبیر «اولیاء»، دوستی و مودّت باشد، اشاره به این دارد که مردان و زنان منافق، دلداده و شیفته یکدیگر نیستند و هرکدام از آنها، به فکر منفعت خویش است. اگر اجتماعی هم شکل دهند و با یکدیگر مشارکت کنند، به این سبب است که دامی برای تأمین منافع خود باشد؛ اگر در کسب منافع تزاحمی بین خود آنها پیش آید، به جان هم می‌افتند. از‌ این‌ روی آنان هر‌چند در جبهه واحدی با هم جمع شده‌اند و ظاهرشان اجتماع، هماهنگی، اشتراک و مشارکت است، دل‌هایشان پراکنده است:تَحْسَبُهُمْ جَمِیعًا وَقُلُوبُهُمْ شَتَّی؛(آیه شریفه 14 سوره مبارکه حشر) «آنها را متحد می‌پنداری درحالی‌که دل‌هایشان پراکنده است».

پرسش معماگونه‌ای نیز در اینجا مطرح است و آن اینکه، چگونه می‏ شود باور کرد در جامعه‌ای کسانی امر به کار ناپسند کنند؟ آیا می‌ توان مردمی را یافت که در جامعه‌ای، به‌ ویژه جامعه اسلامی، امر به منکر کنند و نهی از معروف نمایند؟ چگونه می ­شود که عده ­ای در جامعه ‌اسلامی جرئت پیدا می‏ کنند که به انجام فعل ناپسند دستور دهند و افراد را از انجام فعل نیکو بر حذر دارند؟ حاصل این پرسش معما‌گونه‏ آن است که چرا در جامعه اسلامی کسانی پیدا می‏ شوند که به کار زشت امر می‏ کنند، و چرا این امر هم مؤثر واقع می ‏شود و برخی مردم آن را می‏ پذیرند؟ پاسخ این پرسش این است که اگر منظور از معروف و منکر، معروف و منکر به حمل اوّلی باشد، یعنی کسی خطاب به مردم بگوید که کار زشت و ناپسند انجام دهند، یا کار نیکو را کنار گذارند، بدیهی است که هیچ عاقلی چنین سخن نخواهد گفت؛ زیرا احتمال تأثیر چنین سخنی در میان مردم، صفر یا نزدیک به صفر خواهد بود. پس قطعاً مراد قرآن کریم چنین چیزی نیست؛ بلکه در اینجا مراد این است که مردان و زنان منافق، در تعیین مصداق، جای معروف و منکر را عوض می­ کنند؛ یعنی به چیزی امر می­ کنند که مصداق منکر است و از چیزی نهی می کنند که مصداق معروف است؛ در واقع، آنان در جامعه، معروف را منکر، و منکر را معروف جلوه می‌دهند و با سوءاستفاده از مفاهیم و تبلیغ‌های غلط و شیطانی درصددند تا به اهداف و مقاصد خود دست یابند. برای نیل به این هدف، آنان نخست زمینه‌ای فراهم می‏ کنند تا مجموعه‌ای از امور، خوب وانمود شود، و سپس به انجام آن امر می‌کنند یا نخست بر برخی کارهای خوب دست می­ گذارند تا وانمود کنند که آن کارها ناپسند است و سپس از انجام آن نهی می‌کنند. در وضعیت کنونی، ما در جامعه خود نیز شاهدیم که برخی می‌کوشند تا معروف را منکر، و منکر را معروف جلوه دهند.

+ برگرفته از کتاب بزرگترین فریضه

آقا ولایت داریم بر دیگران، ولایت!!!

سه شنبه, ۲۵ اسفند ۱۳۹۴، ۰۸:۴۴ ب.ظ

سلام

عرضم به خدمتتون که نظر گندم خانم رو چشم بهش جامع عمل میپوشانیم و اما قبل از اون اجازه بدید یه چندتا پست از بخش امر به معروف و نهی از منکر در آیات و روایات از کتاب بزرگترین فریضه بذاریم بعدش بریم در وادی شرایط و نحوه اجرا ار به معروف و نهی از منکر

البته این نکته رو هم دوستان خوب متذکر شدن که باید ابتدا خودمون رو تا حد ممکن اصلاح کنیم و بعدش بریم سراغ امر به معروف و نهی ازمنکر

این نکته رو باهاش موافقم اما نه در حالت کلی بلکه در ان بخش یا شاخه ای که خودمون زیاد نقص و ایراد داریم نباید بریم تذکر بدیم وگرنه در سایر شاخه ها و اموری که کم اشکالیم دلیلی بر عقب نشینی از این فریضه نیست.

خب بریم سراغ کتاب

الف) ارتباط ولایت با امر به معروف و نهی از منکر: در میان همه آیاتی که بر امر به معروف و نهی از منکر دلالت دارند، این دو آیه دارای ویژگی خاصی هستند: الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ بَعْضُهُم مِّن بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمُنکرِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ وَیَقْبِضُونَ أَیْدِیَهُمْ نَسُواْ اللّهَ فَنَسِیَهُمْ إِنَّ الْمُنَافِقِینَ هُمُ الْفَاسِقُونَ؛(آیه شریفه 67 سوره مبارکه توبه) «مردان و زنان منافق طرف‏دار یکدیگرند. مردم را به کار زشت امر می‏کنند و از کار نیک باز می‏ دارند و دست‌هایشان را به هم می‏ سایند. خدا را فراموش کرده‌اند و خدا نیز آنان را فراموش کرده است، که منافقان مردمی فاسق و زشت‏کارند»، و وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاء بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکرِ وَیُقِیمُونَ الصَّله وَیُؤْتُونَ الزَّکه وَیُطِیعُونَ اللّهَ وَرَسُولَهُ أُوْلَـئِک سَیَرْحَمُهُمُ اللّهُ إِنَّ اللّهَ عَزِیزٌ حَکیمٌ؛(آیه شریفه 71 سوره مبارکه توبه) «مردان و زنان مؤمن دوست‏دار یکدیگرند. مردم را به کار نیک امر می‏ کنند و از کار زشت باز می‏ دارند و نماز به پا می‌دارند و زکات می ‏پردازند و خدا و پیامبرش را اطاعت می‏ کنند. البته خدا آنان را مشمول رحمت خود گرداند، و خدا صاحب اقتدار و درست‏ کردار است». در این آیات، خداوند متعالی می‏ فرماید: «زنان و مردان مؤمن نسبت به یکدیگر ولایت دارند، و در پرتو این ولایت است که امر به معروف و نهی از منکر می‏ کنند». این ولایت را به هر معنایی بگیریم، چه به معنای محبت و چه به معنای نوعی سلطه و قدرت قانونی، یا به هر معنای دیگر، چنین اقتضایی دارد که مؤمنان یکدیگر را از کارهای زشت باز دارند.

+ برگرفته از کتاب بزرگترین فریضه

توجه کردید  پس ولایت داریم برای این کار حالا ان شاءالله در پست بعدی نکات این آیات رو بیان خواهیم کرد.

اسلام مردم را به‌گونه‌ ای تربیت می‏ کند که همیشه به فکر دیگران باشند؛ حتی در نماز که فرد در حال برقراری رابطه با معبود خویش است، مسلمانان باید از ضمیر جمع استفاده کنند نه مفرد. نظارت اجتماعی هم فقط به امور مادی محدود نمی ‏شود، بلکه مسلمانان باید به امر معنوی نیز توجه داشته باشند. اگر کسی کاری انجام می‏ دهد که سبب فساد معنوی جامعه می‏ شود، باید وی را از آن کار نهی کرد. بلکه در امور معنوی نهی از منکر لزوم بیشتری دارد؛ زیرا آنچه به روح انسان و امور معنوی او باز می‏ گردد، مهم‏تر از مادیات و اموری است که به جسم و دنیای او مربوط می‏ شود. مادیات، فانی و تمام‏ شدنی، اما امور معنوی، باقی و پایدارند؛ همان‏گونه که صحیح نیست در مقابل کسی که می‏ خواهد خود را درون چاهی بیندازد، بی‏ اعتنا بود، یا کسی که می‏ خواهد خود را از بالای پلْ درون رودخانه اندازد تا غرق شود، یا در آتش بیندازد و خود را بسوزاند؛ زیرا وجدان انسان برنمی‌ تابد که بگذارد شخصی، فقط به این دلیل که خودش خواسته است، برضد خود هر کاری بکند:

چو می‌بینی که نابینا و چاه است*****اگر خامـوش بنشینی گناه است

درحالی‌که نهی دیگران، از امور دنیایی و مادی، که ضرر و درد آنها موقتی و تمام‏ شدنی است، ضرورت دارد، درباره گناه، که سبب عذاب ابدی می‏ شود، به‌ طریق‌ اولی لازم است. خداوند متعالی در قرآن می ‏فرماید: إِنَّ الَّذِینَ کفَرُواْ بِآیَاتِنَا سَوْفَ نُصْلِیهِمْ نَارًا کلَّمَا نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْنَاهُمْ جُلُودًا غَیْرَهَا لِیَذُوقُواْ الْعَذَابَ إِنَّ اللّهَ کانَ عَزِیزًا حَکیماً؛(آیه 56 سوره نسا) «کسانی که به آیات ما کافر شدند به‌زودی آنها را در آتشی وارد می‌کنیم که هرگاه پوست تن آنها بریان شود و بسوزد، آن را با پوست‌های دیگری جایگزین سازیم تا عذاب الهی را بچشند». بنابر فرمایش خداوند متعال، این روند که کافران در جهنم می‏ سوزند و پوست آنها بر اثر سوختن خاکستر می‏ شود و دوباره بر بدن ایشان پوست جدیدی می‏ روید، تمام ‏شدنی نیست. اینان افرادی هستند که از فرمان خدایْ‌ تعالی سرپیچی کرده و مرتکب گناه شده‌ اند. وقتی کسی چنین گناهی مرتکب می ‏شود که سرانجام آن، صدها مرتبه بالاتر از این است که آن فرد خود را در آتش این دنیا بیندازد و بسوزاند، آیا با وجدان انسان سازگار است که دست این فرد را نگیرد و او را از گناه دور نسازد؟ از این‌ روی، امر به معروف و نهی از منکر در اسلام فقط به ضررهای مادی باز نمی‏ گردد، بلکه اسلام می‏ گوید جلو گناه را هم بگیرید؛ زیرا گناهکار به عذاب ابدی آخرت دچار می‏ شود.

برگرفته از کتاب بزرگترین فریضه

انتظار دین از ما

جمعه, ۲۱ اسفند ۱۳۹۴، ۱۲:۱۴ ب.ظ

دین اسلام می کوشد به گونه ای انسان را تربیت کند که در همه مراحل زندگی، به کل انسان ها- به ویژه اعضای جامعه اسلامی- نظر داشته باشد. برای مثال، در نماز که یک عبادت فردی است و در قرائت سوره حمد، شخص نمازگزار، در مقام اظهار عبودیت، خطاب به خداوند نمی گوید: ایاک أعبد؛ «من تو را می پرستم»، بلکه می گوید: ایاک نعبد؛ «ما تو را می پرستیم». اگر انسان در نیمه های شب به تنهایی در محراب عبادت می ایستد و نماز می خواند، یا در بیابانی که هیچ انسانی هم حضور ندارد، به تنهایی به نماز بایستد، باید بگوید: «ما تو را می پرستیم». همچنین هنگامی که نماز رو به اتمام است، نمازگزار توجه خود را به سمت تمام صالحان معطوف کرده، می گوید: السلام علینا و علی عباد الله الصالحین؛

دست کم، به همان اندازه که ما در برابر شخص خود مسئولیت داریم، در برابر خانواده، فرزندان، همسایگان، شهروندان و تمام مسلمانان روی زمین نیز مسئولیم. حتی بالاتر از این، ما در برابر تمام انسان های روی زمین مسئولیم. در واقع، اسلام و قرآن رحمت برای جهانیان است1 و ما به منزله کسی که این رحمت جهانی را به امانت در دست داریم، باید آن را به دیگران برسانیم: ان الله یامرکم آن تؤدوا الامانات الی اهلها؛ «خداوند به شما فرمان می دهد که امانت ها را به صاحبانش بدهید». سنت الهی بر این قرار گرفته که بعد از انبیا(ع)، پیروانشان، معارف ایشان را به دیگران برسانند؛ از این رو بر ماست که اسلام را به دیگران بشناسانیم و اگر کسانی نیز پیش از این، اسلام را شناخته و داخل آن شده اند، و نیازمند راهنمایی ما هستند، به ایشان یاری رسانیم. بدیهی است که در این زمینه، مسئولیت ما در قبال مسلمانانی که وارد حوزه اسلام گردیده اند، در قیاس با کسانی که هیچ شناختی از دین اسلام ندارند، جدی تر است؛ چه رسد به شیعیانی که افزون بر اسلام، مذهب حق یعنی تشیع را شناخته اند، اما برای اجرای دینشان و تحقق بخشیدن به اهداف مذهبی شان، نیازمند کمک و راهنمایی ما هستند. بنابراین برای احیای دین در عالم، موظفیم اول در خانه خود، سپس شهر و پس از آن کشور خویش در این امر به کسانی که نیاز دارند، کمک و راهنمایی رسانیم و آن گاه در کشورهای اسلامی، و سرانجام، در سایر کشورها به این مسئولیت خود عمل کنیم.

+ برگرفته از کتاب بزرگترین فریضه

امام باقر علیه السلام می فرمایند:

دوشنبه, ۱۷ اسفند ۱۳۹۴، ۰۹:۱۱ ب.ظ

إِنَّ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیَ عَنِ الْمُنْکَرِ سَبِیلُ الْأَنْبِیَاءِ وَ مِنْهَاجُ الصُّلَحَاءِ فَرِیضَةٌ عَظِیمَةٌ بِهَا تُقَامُ الْفَرَائِضُ وَ تَأْمَنُ الْمَذَاهِبُ  وَ تَحِلُّ الْمَکَاسِبُ وَ تُرَدُّ الْمَظَالِمُ وَ تُعْمَرُ الْأَرْضُ وَ یُنْتَصَفُ مِنَ الْأَعْدَاءِ وَ یَسْتَقِیمُ الْأَمْرُ 

امر به معروف و نهى از منکر راه و روش پیامبران و شیوه صالحان است و فریضه بزرگى است که دیگر فرایض به واسطه آن بر پا مى‏ شود، راه ‏ها امن مى‏ گردد و درآمد ها حلال مى‏ شود و حقوق پایمال شده به صاحبانش برمى‏ گردد، زمین آباد مى‏ شود و (بدون ظلم) حق از دشمنان گرفته مى‏ شود و کارها سامان مى‏ پذیرد.

کافى(ط-الاسلامیه) ج5، ص56، ح1

حدیث پیامبر از این زاویه

شنبه, ۱۵ اسفند ۱۳۹۴، ۱۰:۲۶ ب.ظ

رسول اکرم(ص) فرمود: ما آمن بی من بات شبعانا و جاره المسلم جائع؛ «کسی که شب سیر بخوابد، در حالی که همسایه مسلمانش گرسنه باشد، به من ایمان نیاورده است». از منظر اسلام، فقط دولت وظیفه ندارد گداخانه ای در جایی ایجاد کند و به وضع فقرا برسد، بلکه افراد هم در این زمینه مسئول اند: کسی که پدر و مادر ناتوانی دارد باید از آنها دستگیری کند؛ پدر و مادری که فرزند تهیدستی دارند، باید نیازمندی های او را تأمین کنند؛ و همسایگان هم باید به حال یکدیگر رسیدگی کنند. بعضی از این دستورها، در حد مستحبات و سفارش های اخلاقی، اما بعضی دیگر در حد وجوب است و کسانی که در این زمینه کوتاهی کنند، مرتکب معصیت می گردند. تا این مرحله سخن از نیازهای مادی بود که ممکن است در نظام های دیگر نیز کمابیش وجود داشته باشد؛ اما امتیازی که نظام اسلامی بر دیگر نظام ها دارد این است که نه تنها افراد در برابر نیازمندی های مادی مردم دیگر مسئول اند، بلکه در برابر نیازمندی های معنوی و اخلاقی آنها نیز باید پاسخ گو باشند. نام کلی این نظارت و مسئولیت «امر به معروف و نهی از منکر» است.

+ برگرفته از کتاب بزرگترین فریضه

حتما کتاب رو بخونید، نکات بسیار مفیدی داره.

توجیه عقلانی امربه معروف و نهی از منکر-قسمت 2

پنجشنبه, ۱۳ اسفند ۱۳۹۴، ۰۹:۲۸ ب.ظ

مسئله اساسی این است که اصل مبارزه با کار ناشایست و ناروا نه تنها در جامعه اسلامی، بلکه در همه جوامع مطرح است. حال تعیین اینکه واقعاً چه عملی منکر است و چه عملی معروف، کلام دیگری است که خود جای بحث دارد. به عبارت دیگر، عقل هر انسانی حکم می کند که باید با منکرات، کارهای زشت، و هر عملی که حقوق انسان را از بین می برد، مبارزه کرد؛ اما اینکه مصداق این منکرات کدام است، اختلاف نظر وجود دارد. برخی اعدام قاچاقچی حرفه ای، که عامل فلج شدن و مرگ تدریجی هزاران انسان می شود، و برخی دیگر آزاد گذاشتن او را مصداق ظلم به جامعه تلقی می کنند. همچنین برخی ایجاد خانه های امن برای همجنس بازان و مراکز معروف مختص آنان با پرچم مشخص و امکان ترویج تفکر آنان از طریق کتابخانه، فیلم، هنرکده، فرهنگ سرا و نظایر آنها را مصداق ظلم به انسانیت می دانند، و برخی دیگر مجازات کردن همجنس بازان و محدود کردن آنان را ظلم قلمداد می کنند. در مسائل فراوان دیگری نیز شاهد چنین اختلافاتی هستیم. در این امور، هر چند نوعی دوگانگی در تشخیص مصداق معروف و منکر پیش می آید، به این مطلب خدشه ای وارد نمی سازد که هم ما و هم مردم مغرب زمین معتقدیم که امر به معروف و نهی از منکر هیچ منعی ندارد؛ هر چند به دخالت در امور دیگران یا در جامعه دیگری بینجامد که فرهنگ، دین، یا قانون دیگری دارند. دلیل اینکه آنان اجازه دخالت به خود می دهند این است که خود را موظف به دفاع از حقوق بشر می دانند.
بنابراین کسی نباید امر به معروف و نهی از منکر را به دلیل آنکه دخالت در امور دیگران شمرده می شود، زشت بپندارد؛ چرا که هر دخالتی در امور دیگران ناپسند نیست و در این مطلب هم تردیدی وجود ندارد و اختلاف ما با غربی ها نه بر سر این نکته، بلکه بر سر آن است که چه چیزی منکر است تا از آن نهی کنیم، و چه چیزی معروف است که به آن امر کنیم. در واقع، مسئولیت انسان ها در قبال یکدیگر و ضرورت نظارت بر رفتار یکدیگر، واقعیتی است که کمابیش در جامعه های متمدن انسانی، با اختلاف مراتبی که در مدنیت داشته و دارند، همواره وجود داشته است. شاید هیچ جامعه ای را نتوان یافت که بهره ای از تمدن برده باشد، اما در میان مردم آن، چنین احساسی وجود نداشته باشد.
حاصل آنکه، انسان باید در قبال رفتار دیگران احساس مسئولیت کند، اما مراتب چنین احساس مسئولیت و مصادیق کار خوب و بد در جوامع گوناگون، براساس نظام ارزشی حاکم بر آنها، متفاوت است. مرتبه حساسیت مردم در قبال رفتار دیگران، به نوع جهان بینی و نگرش آنان درباره انسان و جامعه انسانی بستگی دارد.
به عبارت دیگر، دیدگاه حاکم بر جوامع را درباره انسان ها، می توان به دو دسته کلی تقسیم کرد: فردگرایی و جامعه گرایی. برخی انسان ها در زندگی، تنها به خود می اندیشند و در پی آسایش و رفاه خویش اند. برای این گروه تفاوتی ندارد که این راحتی و پیشرفت مادی باشد یا معنوی. محور افکار و فعالیت آنان، نفی ضرر و کسب منفعت برای خودشان است. در سوی دیگر، کسانی هستند که خود را با دیگران در زندگی اجتماعی شریک و وابسته می دانند و فقط به فکر خود نیستند. این گروه، اگر خیر و برکتی طلب می کنند، برای همه می خواهند و اگر پیشرفتی را پی می گیرند، آن را برای همه می جویند، حتی اگر پیشرفت معنوی و سعادت اخروی هم می خواهند، آن را برای همه آرزو می کنند.

+ برگرفته از کتاب بزرگترین فریضه

توجیه عقلانی امربه معروف و نهی از منکر-قسمت 1

سه شنبه, ۱۱ اسفند ۱۳۹۴، ۰۵:۵۹ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

نکته قابل توجه در اینجا این است که برخی از این امر به معروف ها و نهی از منکرها که در جوامع غربی هم کانون توجه است، بجاست. برای نمونه، انداختن پوست میوه در خیابان، سبقت بیجا و سرعت غیرمجاز در رانندگی و اموری از این دست، از منکراتی است که واقعاً به ضرر مردم است و نهی از منکر در این نمونه ها کاملا بجاست. اما برخی دیگر از نهی از منکرها، که غالباً به شکل گروهی نیز انجام می گیرد، در جوامع غربی هست که وضعیت کاملا متفاوتی دارد. برای نمونه، سازمان هایی همچون طرفداران حقوق بشر، دیده بان حقوق بشر، عفو بین الملل، حمایت از حیوانات، هم اکنون به شکلی در حال انجام امر به معروف و نهی از منکرند. آنان زمانی که در کشور خودشان یا کشور دیگری، تجاوز به حقوق انسان ها یا حتی حیوانات را مشاهده کنند، حساسیت نشان می دهند و از طریق نوشتن مقاله، سخنرانی و ابزارهای دیگر رسانه ای و تبلیغاتی اعتراض خود را اعلان می کنند تا دولت ها ناگزیر شوند این حقوق را رعایت کنند و از طریق قانونی و بین المللی، حقوق بشر، احیا گردد. کار بدان جا رسیده که یکی از این سازمان های طرف دار حقوق بشر، اعلام کرده است که در تمام کشورهای دنیا باید مجازات همجنس بازی لغو شود؛ زیرا این حق مردم است که هرگونه که بخواهند غریزه خود را اشباع کنند. اگر هم در دینی همچون دین اسلام با همجنس بازی مخالفت شده است، باید قوانین آن تغییر کند، حتی کار بدان جا کشیده می شود که گاهی کشوری همچون ایران را به دلیل مجازات و اعدام قاچاقچیان حرفه ای مواد مخدر مؤاخذه می کنند. حقیقت این است که چنین کسانی از نگاه خود، تصور می کنند که منکراتی در جهان واقع می شود و آنان موظف اند نهی از منکر کنند. آنان مجازات همجنس بازها و مجازات اعدام قاچاقچیان را مصداق منکر می دانند. از این روی درصدد مقابله با آنها برآمده اند.
بنابراین امر به معروف و نهی از منکر، در میان عقلا توجیه پذیر است و از این روی شاهدیم که تا این مراحل هم گسترش یافته است که مردم کشوری به کشور دیگری، به قوانینی همچون مجازات همجنس بازان و اعدام قاچاقچیان اعتراض می کنند و این گونه اعمال را ناقض حق حیات برای انسان ها به شمار می آورند. البته چنین توجیهاتی براساس نگاه خوش بینانه به چنین سازمان هایی است؛ وگرنه با نگاه بدبینانه هم می توان به عملکرد این گونه سازمان ها پرداخت که در گفتار حاضر مجال آن نیست.

ادامه دارد...

+برگرفته از کتاب بزرگترین فریضه

ضرورتی عقلی

يكشنبه, ۹ اسفند ۱۳۹۴، ۰۵:۲۸ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

در کشورهای اروپایی و بسیاری از کشورهای دیگر، مردم در برابر بعضی مسائل حساس اند و اگر کسی تخلفی کند، عکس العمل نشان می دهند. مثلا اگر کسی مقررات راهنمایی و رانندگی را رعایت نکند، افزون بر برخوردی که دستگاه های انتظامی با او می کنند، مردم نیز حساسیت نشان می دهند؛ مثلا فوری ماشین های مجاور بوق می زنند و متخلف را تحت فشار قرار می دهند. این خود نوعی نهی از منکر است. پس قسمی از امر به معروف و نهی از منکر در همه جوامع بشری وجود دارد. دلیل آن نیز این است که همه مردم متوجه شده اند که اگر بنا باشد در یک زندگی اجتماعی کسانی از قانون تخلف کنند، سنگ بر روی سنگ بند نمی شود و دودش به چشم همه مردم خواهد رفت.

مثال معروف در این زمینه این هست که یک نفر در کشتی چوبی جای خود را سوراخ کند. با سوراخ شدن کشتی همه غرق میشن

بنابراین کسی که در جامعه زندگی می کند، نمی تواند بگوید من یک چهار دیواری دارم و خودم صاحب اختیار آن ام. باید توجه داشت با رواج گناهی در جامعه، قبحش ریخته می شود و دیگران هم مرتکب آن می شوند. ارتکاب آن معصیت، آثار اجتماعی زیان باری را نیز در پی دارد.
پس این امری عقلی است که اگر در جامعه ای، مقرراتی که به نفع جامعه است، رعایت نشود، دیگران باید حساسیت نشان دهند؛ نه آنکه منتظر شوند تا پلیس یا مأموران دولتی جلوی آن عمل را بگیرند. پلیس، در واقع نیرویی کمکی برای جلوگیری از قانون شکنی هاست و این مردم اند که باید خود حساس باشند تا عمل ناپسندی واقع نشود. حساسیت هر جامعه ای که پیشرفته تر و متمدن تر باشد، در برابر وضع و عمل به قانون بیشتر است؛ به ویژه مردم به آن امور که نفع آن را همه آنها تشخیص می دهند، امر به معروف، و از آن امور که ضررش را همه ایشان می فهمند، نهی از منکر می کنند. پس، امر به معروف و نهی از منکر امری عقلی است و به نوعی، در همه جوامع پیشرفته وجود دارد. 

ادامه دارد...

+ از کتاب بزرگترین فریضه